انتهاي عاشقي
دلتنگ عشق

 

روزهای خوب باهم بودنمان گذشت
دلم تنگ است برای آن لحظه های شیرین با هم بودنمان !
دلم برای گرفتن آن دستان مهربانت ، بوسه بر روی گونه زیبایت تنگ شده است
کاش دوباره آن روزهای شیرین عاشقی مان تکرار می شد

k0ljmhxa3eswb2rjbp.jpg

آه نمیدونم چرا قلبم سنگین شده . اونقدر که فکر میکنم زمین نمیتونه وزنشو تحمل کنه

رازی بین تو و قلب منه که منو اسیرت کرده رازی که خیلی دوست دارم بدونم چیه


 
زندگیم همش شده خیال با تو بودن و تو را داشتن . کی میشه این خیالو تو واقعیت ببینم؟


 
و کی میاد اون روزی که
احساس تنهایی از وجود خسته من بار سفر ببنده.نمیدونی تنهایی چقدر سخته

 
دستام گرمای دستای تو رو کم داره و قلبم عشق و محبت تو رو


 
منتظرم تا بیای وبا حضورت این کمبود ها رو جبران کنی . آره منتظرت میمونم


 
من تو این دنیای بزرگ میون همه
آرزوها  فقط یه آرزو دارم...... آرزویم تویی
 

 

من غروب عشق خود را در نگاهت دیده ام.... من بنای ارزو ها را زهم پاشیده ام....

 آنچه باید من بفهمم این زمان فهمیده ام.... در دل خود من به عشق پوچ تو خندیده ام

 

 

اگر بدانم که خواب تو را بیشتر خواهم دید برای همیشه دیدن تو هرگز بیدار نمی شوم

اگر بدانم که مردگان تو را بیشتر خواهند دید برای همیشه دیدن تو قید زنده بودن راخواهم زد

عشق بها دارد ... من و تو بودیم و یک دریا عشق ، حالا من هستم یک دنیا اشک ...

آری ... عشق بها دارد !!!

 

می دانم روزی با تن خسته و خیس ، سوار بر قطرات درشت باران بر ناوادنهای چشمم فرود می آیی

در میان انبوه مژگانم میزبان خواهم بود و در آن لحظه چشمانم را برای همیشه می بندم

تا دیگر دوریت را حس نکنم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







برچسب‌ها: <-TagName->
یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:,19:27به قلم: حميد منصوري ™